یک نجار یک قطعه چوب جامد به تابلو وان یکاد معرق کاری مورد نیاز می سازد. معمولاً یک قطعه برش شعاعی ترجیح داده می شد (در سراسر درخت نه در امتداد طول درخت؛ برعکس اکثر برش های چوب)، با حذف چوب صنوبر خارجی.
در ایتالیا معمولاً صنوبر، بید یا نمدار چاشنی شده بود. روی آن را می چینند و سمباده می زنند و در صورت نیاز با قطعات دیگر به هم می چسبانند تا اندازه و شکل دلخواه به دست آید.
چوب با مخلوطی از چسب های پوست حیوانات و رزین پوشانده می شود و با کتان پوشانده می شود (ترکیب مخلوط و کتان به عنوان “اندازه” شناخته می شد). این ممکن است توسط یک متخصص یا در استودیوی هنرمندان انجام شود.
پس از خشک شدن تابلو، لایه به لایه از گیسو استفاده می شد، هر لایه قبل از استفاده بعدی، گاهی تا 15 لایه، قبل از اینکه یک سطح سخت صاف، بی شباهت به عاج عاج، ظاهر شود، سمباده زدایی می شد. این مرحله لزوما بعد از قرن شانزدهم انجام نشد یا از زمین های تیره تر استفاده شد.
پس از تکمیل ساخت تابلو، طرح معمولاً با زغال چوب ریخته می شد. روش معمول نقاشی باستانی محزون بود که در الفیوم و در قدیمیترین نمادهای بیزانسی باقیمانده، که در صومعه سنت کاترین هستند، استفاده میشد. این از موم گرم شده به عنوان واسطه برای رنگدانه ها استفاده می کند.
قبل از پایان هزاره اول با مزاج جایگزین شد که از یک محیط زرده تخم مرغ استفاده می کرد. با استفاده از برس های کوچک آغشته به مخلوطی از رنگدانه و زرده تخم مرغ، رنگ را با ضربه های قلم مو بسیار کوچک و تقریباً شفاف اعمال می کردند. برای ایجاد فرم های حجمی از لایه های نازک رنگ استفاده می شود.
در آغاز قرن پانزدهم، نقاشی رنگ روغن توسعه یافت. این کار بردبارتر بود و جزئیات استثنایی هنر هلندی اولیه را امکان پذیر می کرد.
در این روش از یک تکنیک چند لایه بسیار پر دردسر استفاده می شد، جایی که نقاشی یا قسمت خاصی از آن باید چند روز باقی می ماند تا یک لایه قبل از اعمال لایه بعدی خشک شود.